English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2257 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hulk U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
hulks U باسنگینی ورخوت حرکت کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
sailed U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sail U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
sailings U باکشتی حرکت کردن روی هوا با بال گسترده پرواز کردن
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
lumbers U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braid U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumbering U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
lumbered U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braided U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
lumber U چوب بری کردن سنگین حرکت کردن
braids U ناگهان حرکت کردن جهش ناگهانی کردن
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
loiters U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitering U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loitered U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
loiter U معطل کردن باتنبلی حرکت کردن
waggling U حرکت کردن
sailings U حرکت کردن
departures U حرکت کردن
departure U حرکت کردن
skew U کج حرکت کردن
skewing U کج حرکت کردن
skews U کج حرکت کردن
sail U حرکت کردن
to bear oneself U حرکت کردن
sailed U حرکت کردن
whir U حرکت کردن
waggles U حرکت کردن
moved U حرکت کردن
have way on U حرکت کردن
to weigh anchor U حرکت کردن
waggled U حرکت کردن
moves U حرکت کردن
waggle U حرکت کردن
inch U حرکت کردن
get under way U حرکت کردن
move U حرکت کردن
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
infile U به ستون دو حرکت کردن
ranges U سیر و حرکت کردن
zigzag U حرکت زیگزاگی کردن
zigzagged U حرکت زیگزاگی کردن
ranged U سیر و حرکت کردن
streak U بسرعت حرکت کردن
lug U سنگین حرکت کردن
crawfish U به پشت حرکت کردن
streaks U بسرعت حرکت کردن
streaking U بسرعت حرکت کردن
range U سیر و حرکت کردن
lugged U سنگین حرکت کردن
crab U به پهلو حرکت کردن
spiral U بطورمارپیچ حرکت کردن
to move on U واداربه حرکت کردن
spiraled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralled U بطورمارپیچ حرکت کردن
spiralling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spanked U با سرعت حرکت کردن
spiraling U بطورمارپیچ حرکت کردن
spank U با سرعت حرکت کردن
spirals U بطورمارپیچ حرکت کردن
sailed U با نازوعشوه حرکت کردن
zigzagging U حرکت زیگزاگی کردن
to bolt U ناگهانی حرکت کردن
zigzags U حرکت زیگزاگی کردن
spanks U با سرعت حرکت کردن
crabs U به پهلو حرکت کردن
whirry U بعجله حرکت کردن
streaked U بسرعت حرکت کردن
submarine U زیردریا حرکت کردن
underway U در حال حرکت کردن
darting U بسرعت حرکت کردن
sail U با نازوعشوه حرکت کردن
trances U باچالاکی حرکت کردن
trance U باچالاکی حرکت کردن
submarines U زیردریا حرکت کردن
sailings U با نازوعشوه حرکت کردن
sneaks U دزدکی حرکت ه کردن
sneaked U دزدکی حرکت ه کردن
lazy U باکندی حرکت کردن
sneak U دزدکی حرکت ه کردن
pule U باصدا حرکت کردن
skeet U باسرعت حرکت کردن
larrup U سنگین حرکت کردن
jink U بسرعت حرکت کردن
lugging U سنگین حرکت کردن
make leeway U حرکت پهلویی کردن
laziest U باکندی حرکت کردن
trail U بدنبال حرکت کردن
lazier U باکندی حرکت کردن
darted U بسرعت حرکت کردن
trailed U بدنبال حرکت کردن
to tail to the tide U باجزرومد حرکت کردن
lugs U سنگین حرکت کردن
dart U بسرعت حرکت کردن
to make an early start U زود حرکت کردن
trails U بدنبال حرکت کردن
trailing U بدنبال حرکت کردن
to tailgate the motorist in front U سر به دم حرکت کردن [اصطلاح روزمره]
troupe U بصورت دسته حرکت کردن
to outgo U حرکت کردن [به مقصدی] [کشتی]
skulks U گروه دزدکی حرکت کردن
draw away U جلوتر از دیگران حرکت کردن
troupes U بصورت دسته حرکت کردن
leapfrog U باجست وخیز حرکت کردن
maneuver U حرکت دادن یاحرکت کردن
jibed U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
skulked U گروه دزدکی حرکت کردن
maneuver U حرکت جنگی مانور کردن
skulking U گروه دزدکی حرکت کردن
leapfrogs U باجست وخیز حرکت کردن
choking U مسدود کردن از حرکت بازداشتن
leapfrogging U باجست وخیز حرکت کردن
skulk U گروه دزدکی حرکت کردن
jibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
leapfrogged U باجست وخیز حرکت کردن
jibing U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
starboard U بطرف راست حرکت کردن
zooms U با صدای وزوز حرکت کردن
belts U باشدت حرکت یا عمل کردن
proceed U رهسپار شدن حرکت کردن
belted U باشدت حرکت یا عمل کردن
belt U باشدت حرکت یا عمل کردن
skips U رقص کنان حرکت کردن
skipped U رقص کنان حرکت کردن
zoom U با صدای وزوز حرکت کردن
skip U رقص کنان حرکت کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
jibe U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
sway away U رد کردن ضربه با حرکت بدن
to bolt U با سرعت زیاد حرکت کردن
whish U باصدای هیس حرکت کردن
gibes U ناگهان باین سو و ان سو حرکت کردن
ripple U بطور موجی حرکت کردن
rippled U بطور موجی حرکت کردن
ripples U بطور موجی حرکت کردن
rippling U بطور موجی حرکت کردن
proceeded U رهسپار شدن حرکت کردن
zoomed U با صدای وزوز حرکت کردن
lob U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
wriggle U حرکت کرم وار کردن
wriggled U حرکت کرم وار کردن
wriggles U حرکت کرم وار کردن
wriggling U حرکت کرم وار کردن
move U حرکت کردن تکان خوردن
shuffling U این سو وان سو حرکت کردن
criss-cross U بهطور متقاطع حرکت کردن
shuffles U این سو وان سو حرکت کردن
moved U حرکت کردن تکان خوردن
paddles U با باله شنا حرکت کردن
paddled U با باله شنا حرکت کردن
change down U به دنده سنگین حرکت کردن
shuffle U این سو وان سو حرکت کردن
to fall down the river U باجریان رودخانه حرکت کردن
lobbed U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobbing U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
lobs U با تنبلی وسنگینی حرکت کردن
galvanize U تحریک کردن به حرکت واداشتن
criss-crossing U بهطور متقاطع حرکت کردن
accosts U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosting U در امتداد چیزی حرکت کردن
accosted U در امتداد چیزی حرکت کردن
criss-crosses U بهطور متقاطع حرکت کردن
accost U در امتداد چیزی حرکت کردن
cannonball U سریع السیر حرکت کردن
criss-crossed U بهطور متقاطع حرکت کردن
ambulate U حرکت کردن درحرکت بودن
fudging U فریفتن اهسته حرکت کردن
paddling U با باله شنا حرکت کردن
Recent search history Forum search
1Potential
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1pedal pamping
1construed
1این نوشته(پرسش خود را ارسال کنید) درست روی بخشی که فرمان جست وجو می دهد می افتد و مانع پیدا کردن معنای کلمات می شود. چه باید کرد
1meaning of taking law
1Open the "Wind Farm" subsystem and in the Timer blocks labeled "Wind1" and "Wind2", Wind3" temporarily disable the changes of wind speed by multiplying the "Time(s)" vector by 100.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com